شکست سکوت تالار
یک مگس داشت توی تالار آرامش من به آرومی برای خودش پرواز میکردو همهء اونائی که فکر میکردن باید یک جوری به من کمک کنن ، انواع و اقسام مگس کشارو هدیه می آوردن. اما زندگی بخشیدن به اون حشرهء کوچیک که تنها موجود زنده و متحرک و گرمابخش اونجاست ، خودش یکجور آرامش بود توی تالار یزرگ و سرد و تاریک و سنگین من
پاورقی : میدونین ! آرش تنها کسیه که پستای منو قبل از منتشر کردن میخونه. البته بعضی هاشو. ایندفعه قرار بود یک چیز دیگه بنویسم ، ولی وقتی آرش خوندش گفت چرت و پرته. منم گذاشتمش برای یک شب دیگه. این یکی روهم آرش نخونده
پاورقی : میدونین ! آرش تنها کسیه که پستای منو قبل از منتشر کردن میخونه. البته بعضی هاشو. ایندفعه قرار بود یک چیز دیگه بنویسم ، ولی وقتی آرش خوندش گفت چرت و پرته. منم گذاشتمش برای یک شب دیگه. این یکی روهم آرش نخونده
0 Comments:
Post a Comment
<< Home