Monday, November 29, 2004

ناقوس نیلوفر

برای کودکی که نماند
و نیلوفرها در مرگ او ناقوس زدند

ناقوس نیلوفر


کودک زیبای زرین موی صبح
شیر می نوشد ز پستان سحر
تا نگین ماه را آرد به چنگ
می کشد از سینه ی گهواره سر

شعله ی رنگین کمان آفتاب
در غبار ابرها افتاده است
کودک بازی پرست زندگی
دل بدین رویای رنگین داده است

باغ را غوغای گنشکان مست
نرم نرمک برمی انگیزد زخواب
تاک مست از باده ی باران شب
می سپارد تن به دست آفتاب

کودک همسایه خندان روی بام
دختران لاله خندان روی دشت
جوجگان کبک خندان روی کوه
کودک من :لخته ای خون روی تشت!!!

باد عطر غم پراکند و گذشت
مرغ بوی خون شنید و پرگرفت
آسمان و کوه و باغ و دشت را
نعره ی ناقوس نیلوفر گرفت!!!

روح من از درد چون ابر بهار
عقده های اشک حسرت باز کرد
روح او چون آرزوهای محال
روی بال ابرها پرواز کرد

پاورقی : مثل متن بالائی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

 

My Photo
Name:
Location: Mashhad, Iran

Don't look back...

 

 

© Copyright October 2006 by Alireza Vazirian Sani                                    Best Resolution :  1024 X 768