کتمان
از کتاب مقدس من دست بردارید و به راه من قدم مگذارید که زیادی تنفس خفه اتان خواهد کرد. ازمن ساده بگذرید و پرواز مرا با دست به سوی هم نرانید که این اوج من نیست. از من بترسید و مرا از خود برانید که خیره نگاه من در چشم هر مخاطب ، ناقل طاعون من است. های آدمها! اما در این دقایق کتمان ، مرا باز گوش دهید که آخرین وصیت من است. بدن نیمه جان مرا به چاهی بی افکنید ، خاکستر مرا روزی هزار بار باز بسوزانید و از چوب خون آلود صلیب من هیزم بتراشید اما این شبهای باران را به من باز گردانید. دلم می خواهد دوباره زیر باران قدم بزنم و از سرما احساس پاکی کنم... های آدمها! کجا میروید؟ بمانید و گوش کنید. هنوز تمام نشده است...! های آدم ها! های...ا
پاورقی : لطفا وقتی اینو می خونین با فریاد بخونین
پاورقی : لطفا وقتی اینو می خونین با فریاد بخونین
2 Comments:
کتمان که نمی کنی؟؟؟؟؟؟؟وقتی این همه ستاره ی نحس از آسمان می بارد کمی خودخواهی حق است نیست؟؟؟؟؟؟؟ گل سنگم........باد مستم.........همین کافیست برای روح خسته ام که باد مست باشم و در صحرا........
برای زندگی اینجا پرواز کردن همیشه دیر است... باور کنید
Post a Comment
<< Home