Friday, June 09, 2006

نخوندنیه خوندنی

همیشه برای به هرجا رسیدنم که دیر می شد، شبیه همین را می خواندم... تو ، بایست ، دستها بالا... اما تمام قافیه ها در میان همان افعال گذشته ، سر از زباله دانی خاطراتی در آورد که هیچ مورخی آنها را ثبت نکرد و البته نه به دلیل کمبود باطری... تا آنجا که یادم می آید همیشه کنار دریا زودتر صبح میشد اما شبهایش پر از عطر ماهی مرطوب بود و چه لذت بخش مینمود تقلید عدای عشاق ، سیگار نیمه سوخته ، پاهای برهنه ، ماسه های از سوز شبانه به هم ماسیده ، شلوار لی بالا زده که حالا سنگینی آب هم برسرمای به تن چسبیده اش می افزاید و قدم زدن های حاشیهء مرز روشنی صبح که ای کاش به مشرق بازمی گشت...ا


پاورقی : اول قرار بود اینو کسی نخونه ولی حالا دیگه اشکال نداره بزار خوندنی بشه

9 Comments:

Blogger Amirferrari said...

نبودي ... دلم تنگ شده بود .. قسم ميخورم از رو عادت نبود ....
+
چه خوب شد خوندني شد

Sunday, June 11, 2006 7:56:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

Hezar Ta Az Hamin Nakhandaniha Ra Dari ! Khodam Dideam ! Ey Geda

Tuesday, June 13, 2006 1:57:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

naghdan man rahamo gom kardam. neshanie doostamo va aslan nemidunam chera sar az inja dar avordam. mishe lotfan khodetoono moarefi konin?
:d

Tuesday, June 13, 2006 12:29:00 PM  
Anonymous Anonymous said...

دلم واسه جاويدان و نوشته هاش تنگ شده بود ... دلم واسه اون روزهايي كه منتظر پيام هم بوديم تنگ شده بود ... يه كلام بگم ... دلم واسه بازي اروئيكا و جاويدان لب اون ساحل شني تنگ شده بود ... همون جايي كه ميشه تو گرماي آتيشش دور از همهمه زبر نگاه ها خواب ماهي هاي قرمز شب عيد بچه گيها رو ديد ... دلم واسه اون آدامس بادكنكي هايي كه قد يه بشقاب باد ميشد تنگ شده ... خيلي وقته حتي دلم براي عاشق بودن هم تنگ شده

Monday, June 19, 2006 12:28:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

khob nakon in karato, yani ina keh kardio bishtar bokon , kaaraai ghadimeto nakon.

Tuesday, June 27, 2006 3:59:00 PM  
Anonymous Anonymous said...

این همه نخووندنی داشتی چرا آخه این یکی ؟؟؟ حتماً دوست داشتی دیگه اصلاً به من چه! ولی نمی دونم چرا داره حسودیم میشه....

Saturday, July 01, 2006 6:23:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

این همه نخووندنی داشتی چرا آخه این یکی ؟؟؟ حتماً دوست داشتی دیگه اصلاً به من چه! ولی نمی دونم چرا داره حسودیم میشه

Saturday, July 01, 2006 6:26:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

خیلی وقته این جا چیزی برات ننوشتم چقدر تغییر کرده چه دنگ و فنگی داره کامنت گذاشتن . خوب خودت زحمت بکش یکیشو پاک کن من که بلت نبودم

Saturday, July 01, 2006 6:30:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

hey amadim naboodid baz dobare hey amadim naboodid indafe ke hey amadim boodid!

Tuesday, July 04, 2006 2:17:00 PM  

Post a Comment

<< Home

 

My Photo
Name:
Location: Mashhad, Iran

Don't look back...

 

 

© Copyright October 2006 by Alireza Vazirian Sani                                    Best Resolution :  1024 X 768