Wednesday, May 30, 2007

□ 1


و در آنجا درختی هست
و خانم درخت پسربچه ای را دوست دارد
و پسربچه هر روز به آنجا می آید
و برگ های خانم درخت را جمع می کند
و با آنها تاجی میسازد و پادشاه جنگل را بازی می کند
و خانم درخت هر روز برای پادشاه جنگل ، بهترین برگ هایش را به زمین می ریزد
و هر روز .. و هر روز .. و هر روز
و اکنون تابستان فرا رسیده است
و خانم درخت هیچ برگی ندارد و هیچ میوه ای
و تنها ، خانم درخت ، پسربچه ای را دوست دارد.
پاورقی : توی خواب یکی بهم گفت که به من بدهکاره...ا

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

 

My Photo
Name:
Location: Mashhad, Iran

Don't look back...

 

 

© Copyright October 2006 by Alireza Vazirian Sani                                    Best Resolution :  1024 X 768