Tuesday, June 12, 2007

□ 11

و در آنجا درختی هست
و خانم درخت پسربچه ای را دوست دارد
و پسربچه هر روز به آنجا می آید
و برگ های خانم درخت را جمع می کند
و با آنها تاجی میسازد و پادشاه جنگل را بازی می کند
و وقتی بازی تمام می شود
پسر بچه آنقدر همانجا منتظر می ماند تا یکنفر برای بردن او بیاید
پادشاه جنگلِ خانم درخت ، هیچ وقت نمی تواند مسیر خانه تا سرزمین حکومت خود را به چشم ببیند
و حتی خانم درخت را
و یا تاج پادشاهیش را
و این تنها چیزی است که خانم درخت ، هیچ وقت ، آن را نفهمیده است.

پاورقی : یادش بخیر واقعا...

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

 

My Photo
Name:
Location: Mashhad, Iran

Don't look back...

 

 

© Copyright October 2006 by Alireza Vazirian Sani                                    Best Resolution :  1024 X 768