Sunday, June 17, 2007

□ 16

و در آنجا درختی هست
و خانم درخت پسربچه ای را دوست دارد
و پسربچه هر روز به آنجا می آید
و برگ های خانم درخت را جمع می کند
و با آنها تاجی میسازد و پادشاه جنگل را بازی می کند
و یک روز پسر بچه گرسنه می شود
و پسربچه از خانم درخت سیب می خواهد
اما خانم درخت هیچ کاری نمی کند
و پسر بچه با تاج پادشاهی خود به خانم درخت دستور سیب می دهد
اما خانم درخت هیچ کاری نمی کند
و پسر بچه ناراحت می شود
و پسر بچه قهر می کند و به خانم درخت لگد می زند و میرود
و سیبی از خانم درخت به زمین می افتد
و بعد از چند روز ، سیب روی زمین می گندد.

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

In Ra Ma Doost Midashtim !

Monday, June 18, 2007 1:35:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

be har hal ma haman ra doost dashtim!

Monday, June 18, 2007 1:41:00 AM  

Post a Comment

<< Home

 

My Photo
Name:
Location: Mashhad, Iran

Don't look back...

 

 

© Copyright October 2006 by Alireza Vazirian Sani                                    Best Resolution :  1024 X 768