دیوانه
ماه من دیوانه روز من دیوانه شام من دیوانه قلب من دیوانه جغد من می خندد امشب حتی آتش هم دیوانه
پاورقی : خوش به حال دیوونه
بابای من
با سیخ های کاج و در اصل با چوب وسنگ برای خودم بابا لنگ دراز و مهربونی ساختم و ازش یک قاب ساختم واسه دیوار اطاقم و هر شب سایهء اونو می بینم که اومده دنبالم
پاورقی : مال و منالی ندارم اما ستاره ها روهر چی شمردم مال تو
بارون
باد بود که پیراهن مرا ربود هوس یک هم آغوشی با دل زمین در چمن زار شهوت من می چرید تشنگی هام همه حسرت دریا بود لیک ماه بود که برروی من می چکید این همه ستاره نظاره گر بودند باز من شرم نکردم برای بوسیدن
کویر
دلم می خواست از بزرگی دل کویر واستون بنویسم اما انگار قدرتشو ندارمشاید هم اجازشو ندارم
نگین تولد مبارک
ستاره ای که امشب درخشیدهزار سال نوری پیش متولد شده بوددیگر دلم برای سکوت هیچ ستاره ای نمی تپد چون که روز مرگش را نسل ما نخواهد دیدنگین تولدت مبارکپاورقی : از طرف من و آرش
|
|
|
|