2 □
و در آنجا درختی هست
و خانم درخت پسربچه ای را دوست دارد
و پسربچه هر روز به آنجا می آید
و برگ های خانم درخت را جمع می کند
و با آنها تاجی میسازد و پادشاه جنگل را بازی می کند
و فصل پائیز فرا می رسد
و خانم درخت زرد می شود
و تاج پادشاه جنگل هم
و برگ های زرد روی زمین ، هر روز بیشتر می شود
و تاج پادشگاه جنگل هر روز بزرگتر و طلائی تر
و به همین دلیل ، پسر بچه ، پائیز را بیشتر دوست می دارد تا خانم درخت را
پاورقی : توی خواب وقتی می اومدم خونه گم شدم